پشت دریاها



























vesalmanochehri.loxblog.com

عاشقانه

 

قایقی خواهم ساخت،
خواهم انداخت به آب
دور خواهم شد از این خاک غریب
که در آن هیچکس نیست که در بیشه عشق
قهرمان را بیدار کند.
قایق از دور تهی ودل از آرزوی مروارید
هم چنان خواهم راند.
نه به آبی ها دل خواهم بست
نه به دریا- پریانی که سر از آب به در می آرند
و در آن تابش تنهایی ماهی گیران
می فشانند فسون از سر گیسوهاشان
هم چنان خواهم راند
پشت دریاها شهری است
که در آن پنجره ها رو به تجلی باز است
بام ها جای کبوترهایی است
که به فواره ی هوش بشری می نگرند
دست هر کورک ده ساله ی شهر،شاخه معرفتی است
مردم شهر به یک چینه چنان می نگرند
که به یک شعله،به یک خواب لطیف
خاک،موسیقی احساس تو را می شنود
و صدای پر مرغان اساطیر می آید در باد
پشت دریاها شهری است
که در آن وسعت خورشید
به اندازه ی چشمان سحرخیزان است
شاعران وارث آب و خرد وروشنی اند
پشت دریا ها شهری است
قایقی باید ساخت
 
" سروده سهراب سپهری"  
 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در یک شنبه 5 تير 1390برچسب:,ساعت 10:6 توسط vesal|


آخرين مطالب


 Design By : Pichak